نقد دموکراسی

ساخت وبلاگ

نقد دموکراسی :

محتاج

واژه دموکراسی در فلسفه سیاسی حکومتداری ، ریشه عمیق دارد ، اشتقاق این واژه از زبان یونانی ( demokrati) یعنی حکومت کردن به وسیله مرد م می باشد . و در واقع این واژه از دو ترکیب demos مردم و krateinحکومت کردن ساخته شده است.

پیروان این مکتب باور دارند که ، در جریان دموکراسی فرصتهای ویژه به شهروندان در مورد تعین سرنوشت شان داده شده و این فرصت زمینه ساز آن می شود ، تا مردم در گزنیش رهبر و زعیم خود با دید آگاهانه و فارغ از هر گونه اعمال زور موفق به تعین سر نوشت خویش شوند .

پیروان این مکتب باور دارند که در نظام دموکراسی حکومت و دولت چکیده اراده مردم و بازتاب دهند خواست های اکثریت است .

فرصت مشارکت مردم ، نظارت حکومت از کارکرد دولت و اتخاذ تصامیم بر محور تفکر و رأی اکثریت مهمترین مؤلفه است که پیروان این مکتب سیاسی بر کار آیی و اراده عمومی در تصمیم گیری ها تاکید دارند .

تاریخ تولد دموکراسی :

خاستگاه اصلی این مکتب را به عصر دولت های یونان باستان پیش از میلاد هم پیوند می دانند .

در یونان به استثنایی بردگان و زنان سایر اصناف جامعه در ساختار قوانین و حکومت مشارکت مستقیم داشتند و تا هنگام  ظهور امپراطوری ، ابعاد و مؤلفه های دموکراسی در ساختار حکومت ها به روشنی دیده شده است .

اما در شرق ؛دولت ها به اصناف کشوری ، لشکری ، زراعت پیشگان و دامپروران تقسیم شده بود که با نحوی ازانحإ روی تصمیم گیری و اراده دولت ها سهم و تاثیر گذاری غیر مستقیم داشتند .

دموکراسی کنونی از ویژگیهای دوره مدرنیته و ریشه در رنسانس دارد، در تکوین و پرورش دموکراسی امروز رویداد ها ، رویکرد ها ، زمینه های اجتماعی و فکری فراوانی تبانی و التقاط داشته و شکل گیری دموکراسی تازه ظهور خاستگاه در دوره شکل گیری مشارکت نمایندگان یا پارلمان دخیل است .

در قرن شانزدهم با ظهور ملت های جدید به ویژه در انقلاب1688 انگلستان زمینه الهی بودن حکومت شاهی کمرنگ و با ظهور پارلمان نقش دولت شاهی مردود و حکومت پارلمانی جاگزین آن شد .

در 1976 بر اصول قرار داد اجتماعی  وتدوین قانون اساسی زمینه تحقق دموکراسی در امریکا مساعد و در 1789 در فرانسه شعار های آزادی ، برابری وبرادری در پیروزی دموکراسی نقش تاثر گذار ایفا کرد .

وبرخی دانشمندان دیگر به این باور  اند که با اقتدار نظام بورژوازی وقدرت سرمایداری دموکراسی در عقب آن وارد معرکه شده و سر انجام زمینه مشارکت وسهمگیری کافه مردم در ساختار دولت ها تاثیر گذار فراهم گردید.

هرچند در برخی کشور ها دموکراسی تحت تاثر افکار دانشمندان ایدیولوژی ها و فلسفه ها گوناگون به پختگی و اقتدار رسید اما در ماهیت اکثر ایدیولوژی ها و مکاتب فلسفی زیر تاثیر مشارکت مردم در ساختار دولت و حکومت بودند .

تعبیر ، تفسیر و توجیه دانشمندان ومفکران غربی باعث آن شد تا دموکراسی تحت تاثیر گرایش ها ی ویژه در کشور های  مختلف شکل گرفته و حاکم بر سرنوشت جوامع گردد.

اما زیر بنای همه مکاتب، ایدیولوژیها و فلسفه های سیاسی در عناصر برادری ، برابری و آزادی به روشنی دیده میشود .

 

آزادی :

مفهوم آزادی برای شهروندان حق داد تا در گفتار نوشتار ابراز عقاید سیاسی از جنبه های مختلف مبادرت کرده ، و به این وسیله افکار عامه به سوی نوعی خود آگاهی رهنمون گردد.

اصل مشارکت :

نظارت و مشارکت شهروندان در تصمیم گیری ها روحیه تابعیت و انقیاد دولت ها در برابر پاسخگوی مشارکت ودیدگاهای مردم معطوف نموده ودولت ها ناگزیر شدند تحت تاثیر نظارت ومشارکت شهروندان قرار گیرند .

اصل برابری :

شهروندان کشور در برابر دستاتیر قانون ، منقاد ، مطیع و مجبور شدند ، بدون رنگ ، قوم ومذهب به اجرا و احترام قانون مبادرت نمایند.

از جانبی عنصر برابری فرصتهای شغلی ، تحصیلی وزندگی را مساویانه بدست آورده ، وبه این وسیله حضور ، نفوذ و مشارکت خود را در شکل گیری دولت و حکومت دریافتند.

نقد دموکراسی :

دموکراسی با توجه به مزایای که از آن به صورت فشرده یاد شده در ماهیت کاستی های و کمبودی های فراوانی در بطن خود دارد .منتقدان دموکراسی به این باور اند که ، جریان دموکراسی در کشورهای توسعه یافته و نا توسعه یافته ، آسیب ها وضرر های گونه گونی را در متن خود دارد .

فلاسفه ، اندیشمندان ، طرفداران نهضت نخبه گرایی ، و حتی محافظه کاران معتقد اند که در بطن دموکراسی آسیب های فراوانی نهفته است .

در کشور های پیشرفته و توسعه یافته آموزه ها و شعار های دموکراسی از مرز سیاست نمی تواند پیشتر برود ، به دلیل عدم تساوی و اقتصادی حاکمیت مونوپل ها ، تراست ها وشرکت های بزرگ دموکراسی در بسا موارد ، ابزار تحقق منافع و نیاز سیاسمتداران رنگ گرفته ودیگرگون  می گردد .

خواستهای اکثریت در بسا موارد تحت آسیب مستقیم صاحبان شرکت  های بزرگ قرار گرفته ، و محدود جغرافیا تاثیر گذاری دموکراسی مرتبط با تصامیم سرمایه داران می شود .

به باور مارکس دموکراسی ابزاری می گردد برای تسلط مشروع بورژوازی در با یدک کشیدن  شعار های فرینده برادری ،آزادی و برابری .

 

زیرا تصامیم سیاسی در اکثر موارد به اراده اکثریت منحصر نیست و این سیاستمداران هستند که برای منافع ویژه به اتخاذ تصامیم بزرگ توصل می شوند.

در سال 2000 هنگام که جورج بوش دستور ساقط شدن رژیم طالبان را صادر کرد، ارادة اکثریت امریکایی ها در حاشیه قرار گرفت. با وجود آنکه تورم بیکاری و ورشکستگی اقتصادی گلو ی دولت امریکا را به شدت فشار میداد، اما سیاستمداران کوچکترین توجه یی به اراده اکثریت نداشتند.

چهل ملیون انسان در امریکا، پیشرفته ترین کشور دنیا از نگاه اقتصاد زیر خط فقر زندگی میکرد. اما هزار ان سرباز  امریکایی به افغانستان آمد و در یک جنگ فرسایشی خود را درگیر کرد.

بر مبنای برخی آمار نا تاید شده هزینة یک سرباز امریکا در افغانستان سالیانه به یک ملیون دالر میرسید و این مصارف سرسام آور سبب شد که اوباما به صورت شتابزده بخشی از نیرو های خود را از افغانستان بیرون کند.

در مورد سیاست انگلیس معادله همانندی دیده شد، باوجود آنکه هلمند در آتش جنگ شعله ور بود، اما بدلیل هزینه بلند جنگ انگلیس نیرو های خود را از آنجا بیرون نمود.

اما در کشور های ناتوسعه یافته وضع بدتر و ناگوار تر از کشور های توسعه یافته بود.

زیرا به انگیزه عدم امنیت و ثبات مظاهر فساد، بی کفایتی و انارشیزم بساط مساعد تر برای رشد دارد.

پیش از تهاجم امریکا به عراق صدام حسین دیکتاتور عراق حد اقل در جغرافیای عراق امنیت را تامین کرده بود، اما شکست حکومت صدام به معنا شکست همه زیر بناها و روبنا در عراق شد. عراق شاهد جنگ داخلی و افزون برآن به معرکه تولید و صدور داعش سازمان که با افراطی ترین افکار مسلح است مبدل شد. درتونس و لیبیا وضعیت وخیم تر و بحرانی تر از عراق است، حضور گستردة پیکار جویان تند رو داعش نه تنها خارو میانه را به خون و خاکستر نشاند، بلکه صدها پیکار جو فدایی برای بوهم زدن ثبات و امنیت وارد جغرافیا غرب شد.

پیوند دین و دموکراسی:

فقهای روشنفکر جهان اسلام با تفاسیر و تعابیر کج، دموکراسی را با اسلام تلفیق داده و به این باور اند که مؤلفه دموکراسی در نص دین جایگاه روشن دارد، اما اگر به نص دین به ویژه دساتر قرآن مکث بیطرفانه شود، بستر دین جدا از دموکراسی است.

قرآن میگوید: آیا برابر هستند کسانیکه میدانند با کسانی که نمیدانند» دین طرفدار نخبه گزینی، تقوا، شرافت و عفت انسان است، کسی که بحیث امام گزیده می شود، بائیسته است که باتقوا، دانا و با کفایت باشد.

اما دموکراسی این مؤلفه ها را برسمیت نمی شناسد، و در ترازوی انتخابات رای یک انسان سود خوار،‌ظالم ، بی کفایت، و بیسواد برابر با رای یک دانشمند است.

دید فلاسفه و دین در مورد نخبه گزینی، محتوا مشترک دارد و در هر دو تیوری ارزش، دانایی،‌کفایت، صداقت و مسوولیت جدا از دید و بینش دموکراسی است.

در نظام مردم سالاری کشور خویش ما شاهد مصداق های عینی و علنی هستیم، فراوانند افراد که به استمداد پول، وابستگی و حمایت به مجلس پارلمان راه یافتند،‌اما تأثر گذاری و آلوده بودن شان در ترویج فساد، بی کفایتی و حمایت از افراد تنبل ضد منافع ملی اظهر من الشمس است.

به قول افلاطون دموکراسی نوعی عوام فریبی شده است که پیامدش به دماگوژی منتهی میشود.

شک نیست که دموکراسی حکومت اکثریت است، اما اکثریت که بجای عقلانیت و بهره گیری از تفکر خردمندان، دست مدد به سوی عوام دارد.

پیام و نتیجه:

هر جریان و پدیدة اجتماعی افزون بر آنکه در متن و بطن خود حاوی مزیت ها ، ارزشها و منفعت ها است، ضمناً توأم با معایب، کاستی ها و کمبودیهای مرموز و آشکار است. یکی از مزیتهای  روشن مؤلفه دموکراسی زمینه سازی مشارکت و سهمگیری مردم در تعیین ارادة سیاسی آنها است، اگر تاثر گذاری سیاسی و اقتصادی از مسیر مشارکت مردم برداشته شود، دموکراسی پاسخگو ترین سیستم است که ، فرد فاسد واقتدار گرا را به احترام اراده جمع مجبور میسازد.

اما اگر پای مداخله و تاثر گذاری سیاست و اقتصاد در تصمیم گیری باز گذاشته شود، بقول مارکس این مؤلفه نوعی عوام فریبی میشود که به دماگوژی منتهی میگردد.

تضمین حقوق شهروندی فرد در تبانی با قانون، برخور داری از حقوق مدنی و اصل برابری انسان ها در برابر قانون از زمره مفاهیم و ارزشهای اند که نردبان مداخله مثبت فرد را در تصمیم گیری را تضمین میکند.

شأن شهروندی هنگام محترم است که تکلیف فرد در تبانی با قانون گره خورده و قانون از همه حقوق و مکلفیت های فرد پاسبانی و صیانت نماید.

اما از آنجا که از نگاه آموزه های دین، بلکه از شرایط رهبری و گزینش رهبر عقلانیت ، آگاهی، صداقت و کفایت است دموکراسی آنرا برسمیت نمی شناسد.

 در میان همه مفکران این دیدگاه ارجحیت دارد که ، نخبه گزینی بائسته است تابع شرایط ویژه باشد، مؤلفه عقل، مشورت و ارزیابی نحوه دید و دگران سبب شفافیت و تامین عدالت اجتماعی میگردد.

زیرا ممکن است در پرتو حمایت افکار عوام به یک جایگاه مهم و منصب پر مسئوولیت برسد،‌ولی اگر فاقد، تقوا عقلانیت، عفت، صداقت و ایمان به منافع اکثریت باشد آهسته آهسته بساط فساد، کج رفتاری و استبداد در نحوه اجرأت او متبارز شده و این مؤلفه آهسته آهسته بسوی استبداد، فساد و منفعت جویی متمایل میگردد.

رویکرد ها :

مکاتب سیاسی

فرهنگ واژه های سیاسی

تفسیر معارف القران

کاپیتال اثر مارکس

سپیده دم فلسفه

شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : نقد دموکراسی,نقد دموکراسی یا دموقراضه,نقد دموکراسی تو روز روشن,نقد دموکراسی غربی,نقد دموکراسی در ایران,نقد دموکراسی افلاطون,نقد دموكراسي,نقد کتاب دموکراسی یا دموقراضه,نقد لیبرال دموکراسی,نقد های دموکراسی, نویسنده : muhtajo بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 15:16