در جستجوی دوست :
هنگامیکه آفتاب غروب میکند ، و پرندگان به خواب شرین میروند ، زمزمه گلهای عاشق پیشه،ترنم آبشار سوگوار و تغزل برگهای بید مجنون با آهنگ دل انگیز باد آغاز میشود، من در جستجوی دوست میشوم. شیوا ترین زیباترین و لذیذ ترین لذت زندگی را دنیا؛در این برهه رخ بروی من میکشد ، به نیکوی میابم که صدا ی آشنای و شیوه دوست گزینی در این جرگه بوی ریا ندارد ، آب ، باد وبید انس وآوای همصدای ذاتی دارند ،و همه زندگی با تو دوست اما من هنوز برای درک دوست فکر باکر دارم. و آنجا که شگرد دوست یابی بر مبنایی نیاز ذاتی است ،دو رنگی رنگش را به یگرنگی ،میدهد.و پیراستگی رنگش را به پیو ستگی ،میدهد و تفاوتها تهی از تفاوت می شوند من در جستجوی یافتن دو ست هستم. دو ستی که معنایی زند گی را در پیوستگی و با همی با او بدانیم ، در احظات شادی با هم شاد باشیم ، در بر هه های تلخ زندگی هردو نمک برهه های تلخ شویم .به روشنی در میابم که همه پدیده شایسته دوستی اند،اما چشم سبک بین من توانا یی در ک ارزشها را ندارد.
برچسب : نویسنده : muhtajo بازدید : 71 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:39
