چند تفاوت دیگر من

چند تفاوت دیگر من

تفاوت ما با دیگران در این واقعیت است که در میان افکار پوسیده خود میپوسیم اما توانای شناخت وشریک کردن آنرا با دیگران دیگران نداریم .

تفاوت ما با دیگران اینست که ازهمه متوقع هستیم تا به ما احترام کنند ، اما خود مان رسم احترام را به دیگران برای خود کسر شآن میدانیم .

تفاوت ما با دیگران اینست که گاهی شیفته شرافتی میشوم که در شآن مان نیست اما بصورت تقلیدی برای یک دو روز آنرا از دیگران وام گرفته ایم .

تفاوتی ما با دیگران اینست که اگر دروغ ما را کسی برخ مان بکشد دشمنی را با او شروع میکنیم در صورتیکه دوست واقعی ما همان شخص است .

تفاوت ما با دیگران اینستکه کثافتکاریهای را که انجام میدهیم ، فکر میکنیم کسی آنرا ندیده و یا اگر دیده معنایش را نداسته است .

اما چنین نیست همگان بیشتر ازما بر کنش ما وقوف دارند اما از باب شرافت کثافت کاریهارا برخ ما نمی کشند .

 وگرنه این مصرع مصداق وصف الحال من است که در خود پرستی غرقم

به سر منار اشتر رود وفغان برآرد = که نهان شدم من اینجا مکنیدم آشکارا