شطی زخون جاری و مردی شناورست
در بین خون تندیس خونین فغانگر ست
ای جرگه ئی که رسم شما کشتن منست
آهم برای داد گری سوی داورست
خنجر بزن بر این قبیله بی پشت و بی پناه
خنجر زدن زپشت، تورا سبک خوشتر ست
برخواستن زژرف همین برکه ئی زخون
درعرف ما شیوه و نیک و مکررست
ققنوس وار نعره زنم از هجوم شب
مارا بساط عیش در این روی اخگرست
شطحیات محتاج...برچسب : شط خون,از شط خون گذشتند, نویسنده : muhtajo بازدید : 131