کابل 14اسد ساعت دونیم شب
چار بیتی
عیش وطرب ورنج تعب زود گذشت
گردی زغبار هر دو بر دیده نشست
ما همچوقلندری زخود بی خبری
بودیم همیشه نشه و قلدر ومست
ایضا
تا چشم گشوده ایم درروی زمین
=از چار طرف فغان فریاد وطنین
کردیم سوال این چه شور وغوغاست
گفتند که زندگی همینست همین
ایضا
ای بار خدا ی جبروت وجبرئیل
ای بار خدا ی سامر اسرافیل
عمریست درون تندیسم درد نهان
اصلش زگل نام کنونش شد دل
ایضا
موسا کلیم با عصائیت بر خیز
بر حیله این فراعنه زود ستیز
اینجا همه دعوای خدای دارند
آ تش بزن سوخته بر نیل بریز
ایضا
با جبر زمانه از ستم ساخته ام
سوگند که عزت وشرف باخته ام
زورم نرسید بر طلسم فرعون
ازخشم شدید بر خودم تاخته ام
ایضا
ایضا امروز منم بدست شداد اسیر
چشم ودل من دریغ گردید ضریر
آن قلدر بی کفایت وابله روز
از باب ستم بر همگی گشت امیر
شطحیات محتاج...برچسب : نویسنده : muhtajo بازدید : 104