نخستین روز سکان داری طالبان در کابل

ساخت وبلاگ

نخستین روز سکان داری طالبان بر اریکه قدرت

روز 5شنبه 5میزان از دفترساعت یک بجه طرف خانه اراده رفتن داشتم در چهار راهی مکروریان ،اکنون" چهار راهی عبدالحق" نیروهای وابسته به فرمانده مسعود سوار در تانک تی 62 از طرف پل چرخی به سرعت به استقامت شهر روان بودند ، واین حرکت به روشنی حکایت از عقب نشینی نیرو های دولت فقید ربانی داشت.هنگامیکه در دردارالامان رسیدم ، وضعیت آرام بود اما خبر عقب نشنیی نیرو ها وابسته به ربانی فقید دهن به دهن میگشت، شب را با دلهر ه ونگرانی آعاز کردیم ومن در بالای بام وضعیت پیرامون کاخ تاریخی دار الامان را ترصد میکردم .

ساعت 11ونیم شب نیروهای طالبان از گردنه خیر آباد داخل چهلستون شده و بدون اندک مقاومتی به سوی گذر گاه پیشرفت کردند و کاخ دار الامان ساعت نوونیم شب تخلیه شده بود.

شب با همه سیاهی اش گذشت و بامداد مادرم برایم هدایت داد برای رد یابی برادرم بروم ، اودر ارگ سر باز بود ، هنگامیکه از خانه بیرون شدم در اکناف حوزه هفتم نه نیروهای وابسته به طالبان بود ونه هم از دولت فقید ربانی .

تکسی رانی را میشناختم ، به سوی خانه او آهسته آهسته حرکت کرده و بعد از تقلائی زیاد راضی اش کردم که تا شهر مرا برساند ، در مسیر راه دارالامان هشت عراده وسایط جنگی از نیرو های دولت ربانی فقید باز ماند بود ، در پل باغ عمومی دو دستگاه ریکتیف بی ایم بیست ویک بدون مرتبات در متن جاده جا مانده بود و این وضعیت بیانگر آشفتگی و هراسی بود که نیروهای دولت ربانی فقید حتا به انتقال وسایط خود ، موفق نه شده بوند .

تکسی مرا در پل باغ عمومی پایان و به استقامت ارگ حرکت کردم در شهر اندکی مردم در حال گشت و رفت و آمد بود ،میان خود زمزمه میکرندکه طالبان دونفر را در چهار راهی آریانا حلق آویز کرده اند.

هنگامی که در چاراهی آیانا رسید م دیدم در برج دید بان ترافیک دو تن با جسد خون آلود توسط کیبل های زخیم و ستبر آویزان هستند در دهن یکی سگرت و در سوراخ بینی دیگری نوت صد افغانیگی جا بجا شده بودو یک طالب با ریش بلند پیوسته اجساد خون آلود را این سووآن سو حرکت میداد .

تعمق کردم دیدم یکی شا هپور احمد زی ودیکری داکتر نجیب الله است ، داکتر نجیب الله را میشناختم و هنگامیکه  رئیس جمهور بود چند بار از نزدیک او را دیده بودم ، چاق و تنومند بود ، اما فهمیده میشد که در هنگام پنا هندگیشدر دفتر سازمان ملل وزن باخته و لاغر بود ، شقیقه هایش پرخون وپیراهن تنیان جگری به تن و نیم ساق های سیاه پوشیده بود  ،

اما احمد زی مرتب وملبس با پطلون کوبای ،جمپر جگری و کرمیچ ادی داس بود ، درظاهر تندیسش علایم زخم ،خون وجرح دید ه نمی شد وتوسط فیر سلاح ناریه به قتل رسیده بود.

تندیس داکتر نجیب الله آغشته با خون بود وعلایم جرح در شقیقه چپش هویدا  و چشم راستش هم متورم و پوشیده با خون بود .

 

شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : muhtajo بازدید : 212 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 20:34